معنی لقب سلاطین پیشدادی

لغت نامه دهخدا

پیشدادی

پیشدادی. (ص نسبی) منسوب به پیشداد. رجوع به پیشدادیان شود.


سلاطین

سلاطین. [س َ] (ع اِ) ج ِ سلطان. (منتهی الارب) (آنندراج): همه بزرگانندو بجاه و خدمت سلاطین تقدم داشتند. (تاریخ بیهقی).
یکچند پیشگاه همی دیدی
در مجلس ملوک و سلاطینم.
ناصرخسرو.
و دیگر سلاطین دولت میمون را که خداوند عالم پادشاه عصر... (کلیله و دمنه).
شاه سلاطین فروز خسرو شروان که چرخ
خواند بدوران او شروان را خیروان.
خاقانی.
اعدل ملوک و افضل سلاطین. (سندبادنامه). هیچیک از ملوک و سلاطین عالم در حق هیچ پادشاه و... (ترجمه تاریخ یمینی).
ملک حفاظی و سلاطین پناه
صاحب شمشیری و صاحب کلاه.
نظامی.
کجا در حساب آورد چون تو دوست
که روی ملوک و سلاطین در اوست.
سعدی.

فرهنگ فارسی هوشیار

پیشدادی

(صفت) منسوب به پیشداد، هر یک از پادشاهان سلسله داستانی پیشدادی. جمع: پیشدادیان: پادشاهان پیشدادیان یازده تن و مدت ملکشان دو هزار و چهارصد و پنجاه سال است.

فرهنگ عمید

سلاطین

سلطان

کلمات بیگانه به فارسی

سلاطین

پادشاهان

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

سلاطین

پادشاهان

معادل ابجد

لقب سلاطین پیشدادی

623

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری